بیماری ها

تشخیص های افتراقی ام اس (MS): چه بیماری هایی با ام اس اشتباه می شوند؟

Differential diagnosis of multiple sclerosis (MS)

بیماری مختلف و متعددی هستند که ممکن است تظاهرات بالینی مشابه بیماری ام اس داشته باشند و با این بیماری اشتباه شوند. بارها دیده شده که بیماری مدت های طولانی با تشخیص ام اس درمان می شده در حالی که بیماری دیگری داشته است. لذا، تشخیص ام اس نیاز به دقت و وسواس زیادی داشته و شناخت بیماری های مشابه بسیار کمک کننده است.

این بخش در مورد ام اس صحبت نمی کند بلکه در مورد سایر بیماری ها یا اختلالات عصبی صحبت می کند که ممکن است با آن اشتباه شوند. اگر کسی می خواهد ام اس را بهتر درک کند، شناخت ویژگی های اختلالات مشابه مهم است. ام اس تفاوت ها و شباهت هایی با هر اختلال دارد که می تواند بین افراد مبتلا به طور قابل توجهی متفاوت باشد.

اختلالات مغز و اعصاب بیماری هایی هستند که سیستم عصبی را درگیر میکنند و باعث فلج شدن هر قسمت از بدن می شوند. بعضی اوقات صدمات جسمی به مغز، نخاع یا اعصاب می تواند علت اختلالات عصبی باشد و گاهی اوقات می تواند از علل بیوشیمیایی ناشی شود. در مواقع دیگر، ممکن است علت آن ناشناخته باشد و فقط اثرات آن دیده شود. اختلالات عصبی همچنین می تواند نشانه ای از عدم تعادل در سیستم شما باشد؛ هنگامی که عدم تعادل دارید، مستعد ابتلا به بیماری های مختلفی هستید که می توانند در مناطق ضعیف بدن شما مستقر شوند.

بیماری های عصبی گروهی از اختلالات هستند که شامل سیستم عصبی مرکزی (CNS)، سیستم عصبی محیطی (PNS) – شامل اعصاب مغزی و سیستم عصبی خودمختار – است که هم در CNS و هم در PNS واقع شده است.

اختلالات عصبی کاملاً متنوع، مزمن، چالش برانگیز در درمان و اغلب ناتوان کننده هستند. عوامل مختلفی از جمله ناهنجاری های ژنتیکی ارثی، مشکلات سیستم ایمنی بدن، آسیب به مغز یا سیستم عصبی یا دیابت می تواند آن را ایجاد کند. اعتقاد بر این است که بسیاری از بیماری های روانی اختلالات عصبی CNS هستند، اما به طور جداگانه طبقه بندی می شوند. آنها به طور سنتی به عنوان بیماری های عصبی ذکر نشده اند زیرا علل آنها به طور قطعی به عنوان علل بیولوژیکی تعیین نمی شود، اگرچه دلایل موجهی وجود دارد که برخی از آنها دلایل شیمیایی عصبی دارند.

ناتوانی های عصبی با آسیب به سیستم عصبی (از جمله مغز و نخاع) همراه است که منجر به از دست دادن برخی از عملکردهای بدنی یا ذهنی می شود. آسیب مغزی اکتسابی (Acquired Brain Injury/ABI) و صرع شایع ترین بیماری های ناتوان کننده عصبی هستند. حملات قلبی، عفونت ها، اختلالات ژنتیکی و کمبود اکسیژن رسانی به مغز نیز ممکن است منجر به ناتوانی عصبی شود.

CNS همراه با PNS شامل یک بخش اصلی کنترل کننده است که کلیه فعالیتهای بدنی یک مهره دار را مدیریت می کند. سلولهای عصبی CNS بر هوشیاری و فعالیت ذهنی و استطاله های نخاعی مسیرهای عصبی CNS بر عضلات اسکلتی و اندامهای بدن تأثیر می گذارند.

سیستم ایمنی از بدن در برابر مهاجمان خارجی مانند باکتری ها و ویروس ها دفاع می کند. این کار را با تشخیص اینکه مهاجمان خارجی نشانگرهای ویژه ای دارند که آنها را به عنوان “غیرخودی” در مقایسه با بافت های بدن به عنوان “خودی” تشخیص می دهد. به طور معمول سیستم ایمنی بدن فقط در برابر مهاجمان غیرخودی واکنش نشان می دهد، نه در برابر بافت های خود. اما همیشه هم این گونه نیست. خودایمنی یک واکنش ایمنی است که در برابر آنتی ژن هایی که به طور طبیعی در بدن تولید می شوند، یا آنتی ژن های خودی، ایجاد می شود و آسیب دیدگی بافتی ایجاد شود.

به معنای دقیق، یک بیماری خودایمنی باید چندین معیار را داشته باشد. در مرحله اول، بیماری باید با انتقال آنتی بادی های ضد آنتی ژن های خودی یا لنفوسیت های T (سلول های T) فعال شده بر علیه آنتی ژن های خودی از افراد آسیب دیده به افراد غیر مبتلا، ایجاد شود. دوم، آنتی ژن خودی که باعث حمله ایمنی می شود باید شناسایی گردد. سوم، این آنتی ژن (یا آنتی ژن نزدیک به آن) باید در مدل حیوانی باعث بیماری مشابه شود.

چندین بیماری انسانی و حیوانی با علل یا پاتوژنز شناخته شده وجود دارد که شبیه خصوصیات بالینی یا پاتولوژیک ام اس هستند. بیماری های تخریب کننده میلین CNS شامل بیماری هایی هستند که با واکنش های ایمنی، عفونت و سموم و همچنین اختلالات ارثی ایجاد میشوند. عوامل عفونی می توانند باعث آسیب مستقیم الیگودندروسیت ها و غشای میلین آنها و همچنین آسیب غیرمستقیم از طریق سیستم ایمنی بدن شوند.

انواع سموم مانند دیفتری (Diphtheria)، لیزولسیتین (Lysolecithin)، کوپریزون (Cuprizone) و اتیدیم بروماید (Ethidium Bromide) با ضایعات دمیلینه کننده ارتباط دارند. بسیاری از این سموم باعث لیز شدن الیگودندروسیت ها و از بین بردن میلین به عنوان یک اثر ثانویه میشوند. علاوه بر این محرومیت غذایی می تواند با از بین بردن میلین در CNS و PNS همراه باشد.

بیماری ها و اختلالات عصبی

بیماری آلزایمر (Alzheimer’s disease/AD)

بیماری آلزایمر یک بیماری پیشرونده و برگشت ناپذیر است که در آن سلولهای مغزی یا سلولهای عصبی خراب می شوند و در نتیجه عملکردهای شناختی، در درجه اول حافظه، قضاوت و استدلال، هماهنگی حرکت و تشخیص الگو تخریب می شوند. در مراحل پیشرفته بیماری ممکن است تمام حافظه و عملکرد ذهنی از بین برود. عملکرد های ذهنی یک فرد مبتلا به بیماری آلزایمر معمولاً به تدریج کاهش می یابد، که غالباً با کمبود حافظه شروع شده و بدنبال آن توانایی در حفظ استفاده کردن، برنامه ریزی و اجرای کارهای آشنا و استدلال و قضاوت هم متأثر میشوند. علت یا علل نهایی بیماری آلزایمر هنوز ناشناخته است. چندین عامل خطر وجود دارد که احتمال ابتلا به بیماری را در فرد افزایش می دهد.

اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (Amyotrophic Lateral Sclerosis/ALS)

بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) که بیماری لو گریگ (Lou Gehrig’s disease) نیز نامیده می شود، نوعی اختلال در سیستم عصبی است که سلولهای عصبی مغز و نخاع شما را از بین می برد و به آرامی می میراند. این سلولهای عصبی نورونهای حرکتی هستند و عضلات را کنترل می کنند که به شما امکان می دهد قسمتهای مختلف بدن خود را حرکت دهید. مبتلایان به ALS به تدریج از کار افتاده می شوند، اما اینکه سیر پیشرفت بیماری چقدر است برای همه متفاوت است. بیشتر افراد مبتلا به ALS پس از تشخیص 5 سال یا کمتر عمر می کنند، اما برخی از آنها عمر بسیار طولانی تری دارند. ALS با گذشت زمان راه رفتن، صحبت کردن، غذا خوردن، بلعیدن و تنفس را دشوار میکند. این مشکلات می تواند منجر به جراحت، بیماری و در نهایت مرگ شود.

آسیب مغزی اکتسابی (ABI)

آسیب مغزی اکتسابی هنگامی رخ می دهد که یک حمله فیزیکی ناگهانی و خارجی به مغز آسیب برساند. این بیماری یکی از مهمترین دلایل ناتوانی و مرگ و میر در بزرگسالان است. ABI اصطلاحی گسترده است که طیف وسیعی از صدمات وارده به مغز را توصیف می کند. این آسیب می تواند کانونی (محدود به یک ناحیه از مغز) یا منتشر باشد (در بیش از یک ناحیه از مغز ایجاد می شود). شدت آسیب مغزی می تواند از یک ضربه مغزی خفیف تا یک آسیب شدید – که منجر به کما یا حتی مرگ میگردد – باشد. از آسیب های مغزی اکتسابی معمولاً به عنوان آسیب های مغزی تروماتیک (Traumatic Brain Injury/TBI) نیز یاد می شود.

بیماری بالو (Balo’s disease)

بیماری بالو نوعی بیماری تخریب کننده میلین در CNS بوده که در آن میلین آسیب دیده است. این ویژگی با سایر بیماری های تخریب کننده میلین مشترک است و در حالی که برخی آن را یک اختلال متمایز به حساب می آورند، اکثر متخصصان ام اس آن را نوع نادری از ام اس می دانند زیرا بسیاری از علائم آن مشابه ام اس است. با این حال در بیماری بالو الگوی حلقه متحدالمرکز غیرمعمول در تصاویر MRI و در نمونه های بافتی مشاهده می شود، اما به طور معمول در ام اس نه.

به نظر می رسد بیماری بالو در آسیایی ها و در مردمانی از فیلیپین شایع است.

فلج بل (Bell’s palsy)

فلج بل، فلج یا ضعف عضلات یک طرف صورت شما است. آسیب به عصب فاسیال که عضلات یک طرف صورت را کنترل می کند باعث افتادگی طرف دیگر صورت شما میشود. آسیب عصبی همچنین ممکن است بر حس چشایی و چگونگی ایجاد اشک و بزاق تأثیر بگذارد. در بیشتر موارد عصبی که عضلات یک طرف صورت را کنترل می کند در اثر التهاب آسیب می بیند. گفتار فرد به دلیل اثرات فلج می تواند تحت تأثیر قرار گرفته و “مبهم” به نظر برسد.

سندروم تونل کارپال (Carpal Tunnel Syndrome/CTS)

سندرم تونل کارپال هنگامی رخ می دهد که تاندون های مچ دست پس از تحت فشار قرار گرفتن ملتهب شوند. هنگامی که ناحیه مچ دست و رباط های مچ دست تنگ شوند، عصب هایی را که به انگشتان و عضله در قاعده شست می رسد در تنگنا قرار گرفته و تاندون ها  تحت فشار قرار میگیرند. خم شدن و بازشدن مکرر مچ دست ممکن است باعث ضخیم شدن غلاف های محافظتی ای شود که هر یک از تاندون ها را احاطه کرده و باعث تنگ شدن تونل می گردد. زنان سه برابر بیشتر از مردان مبتلا به CTS می شوند و با افزایش سن این خطر افزایش می یابد. افراد بین 40 تا 60 سال بیشتر مبتلا می شوند.

فلج مغزی (Cerebral palsy/CP)

فلج مغزی گروهی از اختلالات مرتبط با آسیب های تکاملی مغز است که در طی رشد جنین، تولد یا اندکی پس از تولد رخ میدهد. این ویژگی با اختلال در مهارت های حرکتی، با علائمی مانند اسپاستیسیتی، فلج یا تشنج همراه است. فلج مغزی همچنین به عنوان انسفالوپاتی استاتیک (Static encephalopathy) و بیماری لیتل (Little’s disease) (که به عبارت دقیق تر فقط نوع “دیپلژی اسپاستیک (Spastic diplegia)” از CP است) شناخته می شود. این اختلال دیگر بیماری محسوب نمی شود، بلکه یک اختلال عصبی مزمن غیر پیشرونده است. میزان بروز حدود 1.5 تا 4 در 1000 تولد زنده است. این اختلال به طور کامل برطرف نمیشود اما درمان ممکن است مفید باشد. این اختلال یکی از بالاترین هزینه های مادام العمر را از نظر نقایص هنگام تولد را دارد.

سندروم خستگی مزمن (Chronic fatigue syndrome)

سندرم خستگی مزمن نوعی  بیماری است که با خستگی طولانی مدت و ناتوان کننده و علائم متعدد و غیراختصاصی مانند سردرد، گلودرد مکرر، درد عضلات و مفاصل، مشکلات حافظه و تمرکز مشخص میشود. خستگی شدید، مشخصه اصلی این اختلال، می تواند به طور ناگهانی یا به تدریج ظاهر شود و در طول دوره بیماری ادامه یابد یا عود کند. برخلاف ناتوانی کوتاه مدت، علائم سندرم خستگی مزمن حداقل برای شش ماه و اغلب برای سالها باقی می مانند. علت سندرم خستگی مزمن ناشناخته مانده است.

صرع (Epilepsy)

صرع نوعی اختلال عصبی مزمن است که در آن گاهی اوقات خوشه های سلول های عصبی یا نورون ها در مغز به صورت غیرعادی سیگنال می فرستند. الگوی طبیعی فعالیت عصبی در صرع مختل می گردد و باعث حس ها، عواطف و رفتارهای عجیب یا گاهی اوقات اسپاسم عضلانی و از دست دادن هوشیاری میشود. صرع نوعی اختلال با علل احتمالی زیاد است. هر چیزی که الگوی طبیعی فعالیت نورون را مختل کند – از بیماری و آسیب مغزی تا رشد غیرطبیعی مغز – می تواند منجر به تشنج شود. صرع ممکن است به دلیل ناهنجاری در سیم کشی مغز، عدم تعادل مواد شیمیایی سیگنال دهنده اعصاب موسوم به انتقال دهنده های عصبی یا ترکیبی از این عوامل ایجاد شود. تشنج ها نشانه ها و/یا علائم گذرای فعالیت عصبی غیرطبیعی، بیش از حد یا همزمان در مغز است.

سندروم گیلن-باره (Guillain-Barré Syndrome/GBS)

سندرم گیلن-باره یک اختلال نادر در سیستم عصبی است که در اثر آسیب عصبی ناشی از سیستم ایمنی بدن – معمولاً در پاسخ به عفونت یا بیماری دیگر – ایجاد می شود. از آنجا که سیستم ایمنی بدن برای مقابله با عفونت یا بیماری آنتی بادی تولید میکند، ممکن است آنتی بادی هایی تولید کند که به غلاف میلین اعصاب محیطی و گاهی اوقات رشته های عصبی یا آکسون ها حمله می کنند. این آسیب عصبی منجر به گزگز و بی حسی، ضعف عضلانی و فلج میشود. GBS باعث ضعف عضلانی، از دست دادن رفلکس و بی حسی یا گزگز بازوها، ساق ها، صورت و سایر قسمت های بدن میشود. همچنین ممکن است به فلج کامل منجر شود.

MS و GBS بیماری های سیستم عصبی هستند و شباهت های زیادی با هم دارند. MS و GBS هر دو بیماری خودایمنی هستند، به این معنی که باعث می شوند سیستم ایمنی بدن شما به بافتهای خودی حمله کند. هر دو از زمان حمله سیستم ایمنی به میلین و آسیب به آن شروع میشوند. میلین عایقی است که اعصاب را احاطه کرده و به اعصاب کمک می کند تا پیام خود را منتقل کنند.

هر بیماری ای با این حال قسمت متفاوتی از سیستم عصبی شما را تحت تأثیر قرار میدهد:

  • MS به سیستم اعصاب مرکزی (CNS) – مغز، نخاع و عصب بینایی – آسیب میرساند.
  • GBS به سیستم اعصاب محیطی (PNS) آسیب می رساند که شامل رشته های عصبی خارج شده از مغز و نخاع است. PNS به CNS کمک می کند تا با سایر قسمت های بدن از جمله پوست، قلب و عضلات ارتباط برقرار کند. پلی نوروپاتی دمیلینه کننده التهابی مزمن (Chronic Inflammatory Demyelinating Polyneuropathy/CIDP) با GBS ارتباط نزدیکی – از جهت علائم زیاد و مشابه – دارد، اما CIDP بسیار بیشتر دوام می آورد و اگر زودتر تشخیص داده نشود، می تواند اثرات ماندگاری ایجاد کند.

بسیار نادر است که فردی به طور همزمان MS و GBS داشته باشد؛ اما با این حال این موضوع ممکن است بیافتد. متخصصان می گویند ممکن است این یک اتفاق باشد. اما هر دو بیماری علل مشترکی دارند که ممکن است آنها را همزمان با هم تحریک کند.

سردردها (Headaches)

سردرد درد خفیف تا شدید در سر یا گاهی اوقات قسمت فوقانی پشت یا گردن است که ممکن است به عنوان سردرد نیز تعبیر شود. بیشتر سردردها به علت تنش، میگرن (Migraine) یا ترکیبی از این دو به وجود می آیند. علل زمینه ای جدی سردرد، مانند تومور یا سکته مغزی، علی رغم نگرانی بسیاری از مردم، بسیار نادر میباشند. سردرد میگرنی یک اختلال سردرد اولیه است که تقریباً با اطمینان میتوان گفت که یک پایه ژنتیکی دارد. فعال سازی مکانیزمی در اعماق مغز باعث ترشح مواد التهابی مولد درد در اطراف اعصاب و رگ های خونی سر می شود.

مننژیت (Meningitis)

مننژیت عفونت پرده مننژ، همان پوشش های اطراف مغز و نخاع، میباشد. این عفونت بیشتر در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان رخ می دهد. همچنین افراد مسن و افرادی که دارای اختلالات سلامتی طولانی مدت هستند، مانند سیستم ایمنی ضعیف، در معرض خطر میباشند. مننژیت دو نوع اصلی دارد: مننژیت ویروسی که نسبتاً شایع است و معمولاً بیماری جدی ایجاد نمی کند؛ اما با این وجود می تواند باعث تب و تشنج طولانی مدت شود. مورد دیگر مننژیت باکتریایی که شایع نیست اما بسیار جدی است. برای جلوگیری از آسیب مغزی و مرگ باید فوراً درمان شود.

نوروپاتی (Neuropathy)

نوروپاتی بیماری سیستم عصبی محیطی است. نوروپاتی اختلالی در عملکرد عصب یا گروه خاصی از اعصاب است. بسیاری از افرادی که مدتی مبتلا به دیابت میباشند، آسیب عصبی دارند. سه شکل عمده آسیب عصبی عبارتند از: نوروپاتی محیطی، نوروپاتی خودمختار، و مونونوروپاتی (Mononeuropathy). نوروپاتی محیطی شایع ترین نوع است که عمدتاً روی پا و ساق پا تأثیر می گذارد. نوروپاتی به دلیل از دست دادن یا آسیب به اعصاب حسی اندام تحتانی، می تواند منجر به ناتوانی، قطع عضو، کاهش راه رفتن بدون کمک و همچنین زخم پا و ساق پا شود.

بیماری پارکینسون (Parkinson’s disease/PD)

بیماری پارکینسون نوعی بیماری تخریب کننده عصبی در ماده سیاه (Substantia nigra) – ناحیه ای در عقده های قاعده ای (Basal ganglia) – است. بیماری پارکینسون شامل تجزیه سلولهای عصبی در ناحیه حرکتی مغز است. با از بین رفتن سلول ها، دوپامین کمیاب میشود. دوپامین یک انتقال دهنده عصبی یا ماده شیمیایی است که پیام ها را به بدن منتقل می کند. در صورت کمبود دوپامین، پیام های تنظیم کننده حرکت به درستی ارسال نمی شوند. بیماری پارکینسون زمانی اتفاق می افتد که سلول های عصبی یا نورون ها در بخشی از مغز به نام جسم سیاه به تدریج از بین میروند. این سلول ها به طور معمول دوپامین تولید می کنند، ماده ای شیمیایی که به انتقال پیام ها بین مناطقی از مغز کمک می کند که حرکت بدن را کنترل می کنند.

سایر اختلالات دمیلینه کننده

نوروپاتی ارثی عصب بینایی لبر (Leber’s Hereditary Optic Neuropathy)

این اختلال با از بین بردن میلین منجر به کوری نسبی میشود. بیشتر در مردان دیده می شود. معمولاً علائم از سنین 15 تا 35 سالگی شروع می گردد. این اختلال از مادر به ارث می رسد و به نظر می رسد ژن های معیوب در میتوکندری (ساختارهایی در سلول ها که انرژی آن را تأمین می کنند) قرار دارند.

بیماری شیلدر (Schilder’s disease)

بیماری شیلدر یک اختلال دمیلینه کننده پیشرونده نادر است که معمولاً از کودکی شروع میشود. علائم ممکن است شامل زوال عقل، آفازی، تشنج، تغییر شخصیت، توجه ضعیف، لرزش، بی ثباتی تعادل، بی اختیاری در دفع مواد زائد، ضعف عضلانی، سردرد، استفراغ و اختلال بینایی و گفتاری باشد. بیماری شیلدر با بیماری آدیسون-شیلدر (Addison-Schilder disease) (آدرنولوکودیستروفی (Adrenoleukodystrophy)) یکی نیست و گونه ای از بیماری ام اس ست. درمان این بیماری از استانداردهای تعیین شده در ام اس پیروی می کند و شامل کورتیکواستروئیدها، بتا-اینترفرون (Beta-interferon) یا درمان سرکوب کننده سیستم ایمنی و درمان علامتی است. دوره بیماری و پیش آگهی آن مانند ام اس غیرقابل پیش بینی است.

پاراپارزی اسپاستیک تروپیکال (Tropical Spastic Paraparesis)

این اختلال که میلوپاتی مرتبط با HTLV  نیز نامیده می شود، باعث از بین رفتن میلین در نخاع در نتیجه عفونت با ویروس لنفوتروپی سلول T انسانی (Human T cell Lymphotropic Virus/HTLV) میشود. این اختلال طی چندین سال بدتر می گردد. به تدریج پاها ضعیف می شوند و اسپاسم عضلانی رخ می دهد؛ نوعی بیماری به نام ضعف اسپاستیک (Spastic weakness). احساس مکرر ادرار و تمایل به دفع ناگهانی، بی اختیاری ادرار و اختلال در عملکرد روده نیز دیده می شود.

نورومیلیت اپتیکا (Neuromyelitis Optica)

این بیماری که با نام بیماری دویک (Devic disease) نیز خوانده می شود، علائمی شبیه به ام اس ایجاد می کند و برای مدتی یکی از انواع بیماری ام اس در نظر گرفته میشد. با این حال نورومیلیت اپتیکا معمولاً فقط چشم ها و نخاع را تحت تأثیر قرار می دهد. این بیماری باعث التهاب عصب بینایی در جایی می شود که یک یا هر دو چشم تحت تأثیر قرار میگیرند. این اختلال باعث ایجاد دوره هایی از چشم درد و کم سویی (Dim)، تاری یا از دست دادن بینایی میگردد. روزها تا هفته ها (گاهی اوقات سال ها) بعد اندام ها میتوانند تحت تأثیر قرار بگیرند. حس ها به طور موقت از دست می روند، و ممکن است دست ها و پاها ضعیف شده و گاهی فلج گردند. بیماران ممکن است نتوانند عملکرد مثانه و روده خود را کنترل کنند.

در برخی افراد بخشی از نخاع که تنفس را کنترل میکند ملتهب است و منجر به مشکل تنفسی میشود که تهدید کننده زندگی است. این اختلال در هر فرد به صورت متفاوتی پیش می رود. با پیشرفت این اختلال، افراد ممکن است دچار اسپاسم عضلانی کوتاه، مکرر و دردناک شوند. در نهایت نابینایی، از دست دادن حس و ضعف عضلانی در اندام ها و اختلال عملکرد مثانه و روده ممکن است دائمی شود.

میانگین امتیازات 5 / 5. تعداد امتیازات 23

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا