عصب صورت هفتمین عصب کرانیال و شاید یک از مهم ترین اعصاب مغزی است. تمام عضلات صورت که در بروز احساسات و حرکات آن دخیل هستند از طریق همین عصب، دستورات خود را دریافت می کنند. بسته ماندن چشم ها در طول خواب و حتی پلک زدن نیز به سلامت این عصب وابسته است و بنابراین هر گونه اختلال حاد یا طولانی مدتی می تواند در زندگی اجتماعی افراد نقص یا کمبود ایجاد کند.
به اختلال در کارکرد عصب، فلج عصب گفته می شود که می تواند به دلیل ضربه تصادف، بریدگی، التهاب باشد. گاهی هم نمی توان دلیل روشنی برای آن یافت که آن وقت می گوییم فلج ایدیوپاتیک (فلج بی دلیل).
از جمله شایع ترین علت فلج یک طرفه و حاد ایدیوپاتیک صورت، فلج بل ( گاهی هم می خوانیم فلج بلز) می باشد.
میزان ابتلا زن و مرد برابر است؛ میانه سنی ابتلا 40 سالگیست و می تواند در افراد دیابتیک یا دچار پرفشاری خون مشکل ساز شود.
قبل از اینکه به بیمار دچار فلج صورت، بگوییم دچار فلج بل شده است، باید مطمئن شد که علایم وی ناشی از سایر بیماری های درگیر کننده عصب صورت (مانند سکته مغزی، تومورها و …) نباشد.
در واقع فلج بل 4 خصوصیت ثابت دارد که در تمام این بیماران وجود دارد:
- درگیری در تمام شاخه های محیطی عصب، یعنی تمام عضلات حالت دهنده صورت در سمت درگیر
- شروع ناگهانی علایم طی 48 ساعت و رسیدن به حداکثر ضعف کارکرد در همان هفته
- نبود علایم درگیری سیستم عصبی مرکزی، مثلا کاهش هوشیاری یا ضعف اندام
- شروع خود به خودی بهبود کارکرد در 6 ماه
برای فلج بل، چند عامل پیشنهاد شده است. عللی مانند کاهش خونرسانی، ایسکمی و درگیری سیستم ایمنی بدن مطرح شده است اما پذیرفته ترین دلیل، نظریه عفونت ویروسی می باشد. برخی ویروس ها پس از ایجاد عفونت اولیه در بدن، در اعصاب مخفی می شوند و در زمان هایی خاص مجدد خود را نشان می دهند.
فرد مبتلا با شروع علایم ممکن است دچار درد صورت یا پشت گوش، بی حسی زبان، اختلال درک مزه ها شوند. با پیشرفت بیماری، اشک ریزش در اثر باز ماندن چشم و کاهش پلک زدن موثر همراه با احساس کشیدگی صورت و تغییر در ظاهر صورت اتفاق می افتد که همگی می توانند برای بیمار و اطرافیان وی، دلهره آفرین باشند. شدت فلج در افراد متفاوت است و در مطالعات حدود 70 درصد افراد به طور کامل دچار اختلال کارکرد عصب می شوند. در 30 درصد بیماران، مقداری از عملکرد عصب باقی می ماند. اما خبر خوب این است که 80 تا 90 درصد مبتلایان به طور کامل بهبودی پیدا می کنند.
در صورت مسجل بودن تشخیص برای پزشک، معمولا نیاز به تصویربرداری نمی باشد و با مشاهده علائم و سیر بالینی پزشک درمان مناسب را شروع می کند. درمان معمولا شامل کورتیکواستروئید خوراکی می باشد که با دوز بالا شروع می شود و طی دو هفته به تدریج مقدار آن کاهش می یابد. همچنین بنابر صلاحدید پزشک ممکن است داروی ضد ویروس نیز تجویز کند (این بین همه پزشکان یکسان نیست).
بخش مهمی از مدیریت بیماری، مراقبت خود بیمار از چشم ها تا زمان برگشت عملکرد عضلات اطراف چشم و پلک هاست. جهت جلوگیری از آسیب به چشم ناشی از باز ماندن طولانی مدت آن، قطره اشک مصنوعی و پماد های اشکی تجویز می شود. در صورتی که بیمار در معرض باد و گرد و خاک قرار دارد استفاده از عینک یا محافظ چشم توصیه می گردد. بیمار یا اطرافیان وی باید از بسته ماندن پلکها در هنگام خواب مطمئن شوند که معمولا این کار با چسب زدن روی پلک و یا قرار دادن گاز روی آن قابل انجام است.
ماساژ عضلات به منظور حفظ خونرسانی و تسریع در بازگشت عملکرد، برای بیمار مفید است ولی در مطالعات جدید موثر بودن فیزیوتراپی، تحریک الکتریکی عصب و یا بیوفیدبک مورد تردید واقع شده است.